کد مطلب:152169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:195

سیاه شدن چهره ی هارون معری، به سبب نبش قبر و آب بستن بر قبر امام حسین
ابی عبدالله باقطانی نقل كرد كه پسر یحیی بن خاقان مرا جزء كادر «هارون معری» كه یكی از افسران سلطان بود، قرار داد و من نویسنده ی او بودم.

سراسر تن هارون معری و دست و پای او به شدت سفید بود ولی رویش چون قیر


سیاه بود و ماده ی گندویی قی می كرد.

باقطانی گفت: چون هارون با من همدم و مأنوس شد، از سیاهی رویش پرسیدم، ولی جواب نگفت. تا اینكه به مرض مرگ دچار شد و به عیادت او رفتم و دوباره پرسیدم و او از من خواست كه این قضیه را پنهان كنم و من هم قول دادم.

او به من گفت: متوكل مرا با دیزج مأمور نبش قبر امام حسین علیه السلام و آب بستن بر آن كرد و چون آهنگ رفتن كردم، حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله، را در خواب دیدم كه فرمود:با دیزج مرو و مأموریت قبر حسین علیه السلام را قبول مكن. اما صبح آمدند و مرا به رفتن تشویق كردند و من هم با آنها به كربلا رفتم و مأموریت را از طرف متوكل انجام دادیم.

پس از آن، حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دیدم كه فرمود: مگر به تو نفرمودم: با آنها مرو و كار آنها را مكن، ولی تو نپذیرفتی و انجام دادی! پس یك سیلی به من زدند و آب دهن به رویم انداختند و صورتم چنان كه می بینی سیاه شد و تنم بحال نخست سفید ماند. [1] .


[1] ترجمه ي دارالسلام نوري، ج 1، ص 221.